نتایج جستجو برای عبارت :

در مسیر مرنجاب - قسمت اول - و منی که به راحتی فراموش نمی‌کنم

مدت‌ها بود که دلم می‌خواست تنها بزنم به کویر. سکوت و آرامش و عظمت کویر، با اون آسمون دلبرش بدجوری دل و دینم رو برده بود و حس می‌کردم باااید یه بار تنها تجربه‌ش کنم. هیچ ایده‌ای نداشتم که کجا و چگونه، و البته با چه سطح امنیتی می‌تونم این کار رو انجام بدم و این شد که رفتم سراغ پدرخونده. نزدیک ۱۶-۱۷ سال رفت و آمد تو کویرای ایران و ۶-۷ سال تور رصدی بردن حالا اونو تبدیل کرده بود به بهترین راهنمایی که می‌تونستم برم سراغش و خب شخصیت و مدل فوق‌العاد
مرنجاب شگفت انگیز، بخشی از کویرهای ایران است که فقط می توان از آن دیدن کرد تا متوجه عمق زیبایی و حیرت در کویر پر رمز و راز شد. اگر طالب کسب هیجان در کویرهای بی‎نظیر ایران هستید، اگر علاقه‎مند به عکاسی از غروب پلی گون‎های دریاچه آران و بیدگل باشید و یا اگر دوست دارید روی شن‎های داغ قدم بزنید و قلب زنده کویر را احساس کنید؛ وَ در نهایت اگر می‎خواهید در شب مخملیِ کویر دست خود را دراز کنید و ستاره‎ها را بچینید، فقط و فقط کوله بار خود را ببندید و
امروزه سفر فقط در جنگل و دریا خلاصه نمی شود کویر از زیباترین منطاق گردشگری در ایران محسوب می شود. حس کنجکاوی ، ماجراجویی و تنوع طلبی گردشگران را برای سفر به کویر ترغیب میکند.
کویر مرنجاب از زیباترین نقاط کویری ایران است که در نزدیکی شهر تهران و حوالی کاشان در استان اصفهان قرار گرفته است. فاصله کم کویر مرنجاب از تهران سبب شده تا آمار سفر به کویر مرنجاب نسبت به سایر کویر ها در ایران افزایش چشمگیری داشته باشد.
روایات تاریخی بیانگر آن است که نام
یک چهارم سرزمین ایران را بیابان‌ها فرا گرفته‌اند؛ بنابراین کویرگردی یکی از تفریح‌های علاقه‌مندان به تپه‌های شنی و کویر‌گردی در ایران و گذراندن شب در سکوت کویر و زیر آسمان پر ستاره آن است. در ادامه با ما همراه باشید تا با راهنمای کویر‌گردی در ایران : معرفی کویرهای معروف در آنها آشنا شوید.
علاوه بر کویر ورزنه، کویر مصر، ابوزیدآباد و کویر چاه عروس، کویر مرنجاب در بالای فهرست تورهای کویر‌گردی در ایران قرار دارد. هم چنین می توانید با اس
تنها نه انتظار، فراموش مان شدهتنهایی نگار، فراموش مان شدهدر سردی گناه چنان منجمد شدیمبرگشتنِ بهار، فراموش مان شدهاز بس گناهکاری ما را عیان نکردالطاف پرده دار فراموش مان شدهآخر چرا تشرف شیخ بهایی و...فرزند مهزیار، فراموش مان شده؟!در اوج مشکلات، فراموش مان نکرددرد است اینکه یار، فراموش مان شدهبر هر که رو زدیم، حقارت کشیده ایمهر وقت مُستجار فراموش مان شدهطوری فریب خورده ی این زندگی شدیمسختی احتضار فراموش مان شدهاز برکت دعای امام زمان مانغم
فراموش کردی 
 
قول و قرارا رو فراموش کردیگذشته رو فراموش کردی
مگه همه دردت این نبود که چطور پدرت گذشته رو فراموش کرده؟گذشته ای که تو لحظه به لحظه به یادش هستیدلت میگیره. بغض میکنی. گریه میکنی
 
پس اینو باید بفهمیکه گذشته فراموش کردنی نیست
 
چون گذشته ست، که امروز ما رو میسازه
 
منتاوان اعتماد به گذشته رو پس میدمو توحتی حاضر نشدی سر حرفات بمونی
 
 
و من در همه حال سعی میکنمشاکر خدا باشم ...
باید فراموش کنم یه سری چیزها رو. یه سری چیزهای مستمر که یه زمانی خیلی مهم بودن. 
وقتی مقدمه ی یه فراموشی فراهم باشه، کم کم آدم میتونه فراموش کنه. میتونه فراموش کنه. همین مهمه. این که بشه فراموش کرد. چون باید بشه.
امروز نسبتاً زود بیدار شدم و خوبه، الان خسته‌م. یه مقدار ریگ روان میخونم و کم کم کم کم میخوابم.
شیر رامک عالیه، بقیه ی شیرا گُهن (شاید میهنم بد نباشه. یه مدته نخریدم یادم رفته).
 
این روزها اتفاقات جدیدی برایم رقم میخورد. گم میکنم، همه چیز را گم میکنم، قبلا فقط خودم را گم می‌کردم اما حالا حتی کلید برق اتاقم را گم می‌کنم.
دستم را روی دیوار سرد اتاقم می‌کشم و دنبال برجستگی کلید برق می‌گردم، اما بعد از چند ثانیه میبینم کلید همانجاست روی دیوار روبه‌رویی کنار در ورودی. فراموش میکنم که حالا دقیقا کجای خانه ایستادم و چند ثانیه برای پروسس کردن و بازیابی خودم وقت میخواهم. 
احساس میکنم سوت استارت بیماری آلزایمر را درون مغزم
الف. سلام.  می‌بینم که چه‌قدر نزدیک شده‌ام به رویاها و آرزو‌ها. امّا این نزدیکی شاید به سبب این باشد که من از دیوار مقابل‌م بالا رفته‌ام. حالا لبه‌ی پرت‌گاه‌م. به سوی خوش‌بختی را نمی‌دانم. همه‌چیز شبیه تهِ فیلم‌های ایرانی دارد به خوشی میل می‌کند و این مرا می‌ترساند. تعارف ندارم، من آدم بدبینی هستم. و حالا همه‌چیز به شدّت مشکوک می‌نماید. امّا چه باید کرد، چشم‌ها را بست و پرید؟ از این ارتفاع؟ به کدامین سو؟ پاهای‌م می‌لرزد... قلب‌م ا
یادم خدا فراموش !
مثل بازی «یادم تو را فراموش» ...  خدا آدم را امتحان می کند به شادی و غم تا کم کم بفهمیم کجاها خدا را فراموش می کنیم خدا انقدر این بازی را تکرار می کند تا از نقاب بازی عبور کنیم و دل آنسوی ماجرا را ببیند و در هر ماجرایی یادمان باشد که خدا با ماست !
شکست عشقی را فراموش نکنید !شاید اولین راه حلی که به ذهن افراد شکست خورده در جریان عشقی خطور می کند فراموش کردن عشقشان باشد . اما واقعیت این است که در زندگی انسان ها چیزی به نام فراموش کردن وجود نداشته است . ناخودآگاه انسان ها ، تمام مسائل زندگی را در خود ثبت و نگهداری می کند ، بنابراین نمی توان موضوعات ناراحت کننده و پررنگی مثل شکست عشقی را فراموش کرد و انکار آن منجر به آزار فرد تا پایان عمرش می گردد .
ادامه مطلب
شکست عشقی را فراموش نکنید !شاید اولین راه حلی که به ذهن افراد شکست خورده در جریان عشقی خطور می کند فراموش کردن عشقشان باشد . اما واقعیت این است که در زندگی انسان ها چیزی به نام فراموش کردن وجود نداشته است . ناخودآگاه انسان ها ، تمام مسائل زندگی را در خود ثبت و نگهداری می کند ، بنابراین نمی توان موضوعات ناراحت کننده و پررنگی مثل شکست عشقی را فراموش کرد و انکار آن منجر به آزار فرد تا پایان عمرش می گردد .
ادامه مطلب
یک سری برنامه ها روی کامپیوتر هست، که حتی بعد از حذف نیز ردپایی از آنها باقی میماند
یک سری چیزها در زندگی هست که هر چقدر هم بگذرد باز هم تو نمیتوانی آنها را فراموش کنی..
هر چقدر هم میخواهی آدم جدیدی شو، سرگرم کاری شو ..
فراموش نشدنی ها، فراموش نمیشوند
درست مثل ردپای برنامه های قدیمی روی سیستم
مثل یک صفر و یک
امان از منی که فکر میکردم میشود با برنامه نویسی دوباره، همه چیز را از دوباره شروع کرد..
از صفر
صفرِصفر
اما گاهی وقت ها
بوی تو به مشامم میرسد
قلم برداشتم تا بنویسم، هر بار واژگانم مرا به سمت تو فرستادند! خواستم بنویسم تا تو را فراموش کنم، در تک تک کلمات ذهنم جا خوش کردی! روزگاری نوشتن دوای دردم بود. خواستم تو را فراموش کنم، نوشتن فراموشم شد! یک سال گذشت. یک بهار... یک تابستان... یک خزان و یک زمستان بی تو گذشت. آب از آب تکان نخورد اما گویی درختِ واژگانم خشکید. "نوشتن" که روزگاری قلبمان را به هم پیوند میداد حالا انگار فرسنگ ها از روزمرگی هایم دور است. یک سال گذشت و من هنوز مینویسم تا تو را ف
امروز یه چیز بزرگ فهمیدم:
سمیرا همشون رو فراموش کن؛ دولت، ملت و این خاک
هیچکدوم اصلاح پذیر یا قابل بازگشت به چیزى که میخواى نیست
حداقل تا وقتى که تو عمر مى کنى
پس تمرکزت رو بذار رو چیزى که عشق درونت میکشه میبردت 
اینطورى میتونى به اونا کمک کنى اما مهمتر اینه که پشیمون نمیشى چون معیار خودتى.
پس فراموش نکن: اون سه رو فراموش کن ؛ مطمئن باش اونا برنمیگردن به اون نقطه آرزوهات.
بچسب به هنر و ادبیات دخترم...
تور کویر
ماسه‌ها و تپه‌های طلائی در کویرهای ایران از جمله : دشت کویر، کویر لوت، کویر مصر، کویر شهداد، کویر حلوان، کویر بافق، کویر ورزنه و کویر مرنجاب سالانه مقصد میهمانان داخلی و خارجی هستند. ما به شما کویرهای ایران را معرفی می‌کنیم و تا بتوانید بهتر برای تور کویر برنامه ریزی کنید.من تور کویر را دوست دارم چرا که با کویر رابطه عاشقانه برقرار می‌کنم. لغزش شن‌ها و ماسه‌ها را بر روی تپه‌های شنی دوست دارم. تور کویر در کشورهای دیگر دنیا، مانن
همیشه مطابق سنت و رسوم قبلی ، نزدیکهای عید به اقشار ضعیف کمک کرده ایم. امسال فراموش نکنید! این اقشار ضعیف امسال خیلی ضعیفتر شده اند و نیاز شدیدتر و بیشتری به ما دارند.
لطفا هر طور که می توانید به سایرین کمک کنید.
لطفا بدانیم و باور کنیم که ما انسان های مهربانی هستیم و به هیچ وجه بقیه را فراموش نمی کنیم.
 
لطفا ضعفا را خصوصا در این شرایط سخت فراموش نکنید
سلام
زندگی خیلی سخته، خیلی سخت.
محکم و استوار باقی موندن خیلی سخته، خیلی سخت.
مخصوصا وقت هایی که هیچی اونجوری که میخوای نیست، خیلی سخته امیدوار بمونی، ایمان خودت را حفط کنی و لبخند بزنی.
تازه باید مراقب باشی که کسی هم متوجه ناراحت بودنت نشه.
همیشه فکر می کنیم در بدترین روزهای زندگیمون هستیم ولی مدتی نمیگذره که وضعمون از اینی که الان هست هم سخت تر میشه.
 
امروز یکی از دوست های قدیمیم زنگ زد. گفت مادرش دو سال پیش فوت کرده. خیلی ناراحت شدم.
زندگی ه
سلام
زندگی خیلی سخته، خیلی سخت.
محکم و استوار باقی موندن خیلی سخته، خیلی سخت.
مخصوصا وقت هایی که هیچی اونجوری که میخوای نیست، خیلی سخته امیدوار بمونی، ایمان خودت را حفط کنی و لبخند بزنی.
تازه باید مراقب باشی که کسی هم متوجه ناراحت بودنت نشه.
همیشه فکر می کنیم در بدترین روزهای زندگیمون سختیم ولی مدتی نمیگذره که وضعمون از اینی که الان هست هم سخت تر میشه.
 
امروز یکی از دوست های قدیمیم زنگ زئ. گفت مادرش دو سال پیش فوت کرده. خیلی ناراحت شدم.
زندگی ه
من اینجا رو راه انداختم که هر روز بنویسم. از کتاب‌هایی که میخونم، فیلم‌هایی که می‌بینم ، سفرهام ، آدم‌های دور وبرم و فکرایی که به ذهنم می‌رسه. چون ذهنم فراموشکاره. شاید هم اولش نبوده بعدن فراموش کار شده. به هر حال. اما اینجا نوشتن رو هم فراموش میکنم. امروز که خواستم بیام و بنویسم هر چی فکر کردم اسم کاربری و رمز عبورم یادم نیومد و با کلی تقلاو عوض کردن رمز عبور تونستم وارد بشم. احتمالا اینجا رو هم فراموش خواهم کرد بلایی که سر وبلاگ‌های نصفه ن
ممکن است شما هم یکی از افرادی باشید که رمز ورود ویندوز را فراموش کرده است. فراموش کردن پسورد ویندوز (خصوصا از دست دادن پسورد ادمین یا کاربر اصلی کامپیوتر) باعث می‌شود که بسیاری از دسترسی‌ها در اختیارتان قرار نگیرد و نتوانید تغییرات مهم سیستمی را رصد کنید.
در این مطلب قصد داریم به معرفی راه‌هایی بپردازیم که با استفاده از آن‌ها می‌توانید پسورد فراموش شده‌ی ویندوز را بازیابی کنید. در مطلب پیش رو تلاش شده تا راه‌های بازیابی پسورد فراموش شد
دارم یه کتاب میخونم که اگر توییترمو داشتم هنوز خفه می‌کردم همه رو با تعریف کردنش! :))))
هی میخونم میگم عههههه چه جالب! باز میخونم صفحه‌ی بعدو میگم ای واااای ببینا...
جانان من اختلاف فرهنگی کشت ما را :|
 
دارم دلایل بخشی از مشکلاتم رو با استادام و بقیه متوجه میشم. حالا ایشالا یه خلاصه‌ای ازش میگم هرموقع تموم بشه. 
 
پ.ن۱: خسته‌م. خیلی خیلی خیلی خسته‌م. 
پ.ن۲: دارم قسمت محسن نامجوی پادکست دیالوگ‌باکس رو گوش میدم، یه جا که داره کنسرت اجرا میکنه بع
   من همیشه کمرنگ بودم. هیچ‌وقت حتی وقتی منبری برای حرف زدن داشتم چیزی برای گفتن پیدا نکردم. همیشه حاشیه امن و فراموش‌شده خودم را حفظ کردم. من الهه دنیاهای فراموش‌شده‌م. همان‌هایی که رد کمرنگی در خاطراتمان باقی گذاشته‌ند.
دانلود سریال مانکن 1 تا 10 
به زودی لینک ها گذاشته میشود با عرض پوزش که لینک ها کار نمیکند.
دانلود سریال مانکن قسمت 1
دانلود سریال مانکن قسمت 2
دانلود سریال مانکن قسمت 3
دانلود سریال مانکن قسمت 4
دانلود سریال مانکن قسمت 5
دانلود سریال مانکن قسمت 6
دانلود سریال مانکن قسمت 7
دانلود سریال مانکن قسمت 8
دانلود سریال مانکن قسمت 9
دانلود سریال مانکن قسمت 10
دانلود سریال مانکن قسمت 11
 
چگونه معشوق خود را فراموش کنیم؟
1.جای اینکه به خاطرات قدیمی و زیبایی که با معشوق خود داشته اید فکر کنید باید کمی عاقلانه به رفتارهایش فر کنید. به رفتارهایی که باعث آزرده خاطر شدن شما شده است و چهره واقعی مردی را ببینید که این همه سال فریب خورده است.
ادامه مطلب
 و خدا فریاد تشنه ی زمین را شنید                                 مهری کیانوش راد، اهواز  98        
سال ها رمین از بی آبی رنج می برد ، رودها خشکیدند، ریزگردها در فضای برهوت خوزستان به جولان در آمدند و زمین 
فراموش کرد؛ طعم آب را و مردم یادشان رفت؛ مسیر آب را  .
 کسانی که باید به فکر زمین و مردم باشند ؛ هر دو را فراموش کردند.
خوزستان فراموش شد.
خوزستانی که زخم جنگ را بر پیکر خود داشت و بالاتر از قهرمانی که کریمانه از خود گذشت تا ایران حفظ شود ؛فراموش شد.
بعضی وقتها آدم حس می کنه که دنیا داره روی سر آدم خراب میشه. نا امیدی تمام وجود آدم را فرا میگیره و کلا نا امید مطلق میشیم.
من در این مواقع می زنم به طبیعت و خصوصا کوه
وقتی این حس بی دلیل به سراغم میاد و حسابی خودم را کنکاش می کنم می فهمم که اونقدرها هم بی دلیل نیست. بعضی وقتها سعی می کنیم که مساله ای را بدون حل کردن آن فراموش کنیم ولی واقعیت اینه که فراموش نمیشه. این موارد پنهان شده یه دفعه بر می گرده و به سراغ آدم میاد.
 
بهتره مسائل و مشکلات را فقط
وقتی در عشق هستی ،
مراقبه را فراموش نکن ،
 
عشق هیچ چیز را حل نمی کند .
عشق فقط نشان می دهد که چه کسی هستی ، کجا هستی
 
خب است که عشق بیدارت می کند .
از گیجی و آشقتگی درونت آگاه می شوی .
اکنون وقت مراقبه است !
اگر عشق و مراقبه با هم باشند ، هر دو بال را داری و # تعادل خواهی داشت .
 
 
من امروز از این لحظه تمام کسانی که بر من حقی دارند می بخشم، من امشب تمام کسانی که من دا از خود رنجانده اند می بخشم، من از امشب تمام خاطرات بد کودکی را فراموش میکنم، من از امشب تمام کاستی های زندگیم رو فراموش می کنم، من از امشب دوران بد دانشجویی و مدرسه را فراموش می کنم، من از امشب تمام معلم هایم را می بخشم، من امشب تمام استادهای دانشگاهم را می بخشم، من امشب تمام مسئولین کشورم را که به من ظلم کردن می بخشم، من امشب تمام کسانی را که باعث بی کاری من
داستان Listeners
در دنیایی که مفهوم موسیقی در آن وجود ندارد، داستان از زمانی آغاز میشود که پسری با دختری اسرار آمیز به نام "میو" آشنا می شود. دختری که یک رابط ورودی موسیقی در بدنش قرار دارد. این دو نفر با تاریخ موسیقی راک آشنا میشوند و به سفری فراموش نشدنی می روند...
ژانر : علمی تخیلی، موزیک
زبان : ژاپنی
رده سنی:+13
زبان انیمه : ژاپنی
تعداد قسمت ها: 12زمان هر قسمت : 23 دقیقهکیفیت : HD 720p - 480p - 1080pآغاز پخش : بهار 2020-وضعیت : در حال پخشروز پخش Listeners : شنبه ها
ماری؟
یکم حرف بزنیم باهم؟
ماری من خیلی فکر کردم،
هیچ چیزی از بیرون باعث خوب شدن حال ما نمیشه،
و من به شخصه واقعا اینو درک نمیکنم،
ماری من گاهی از درک کردن معنی دنیا عاجز میمونم،
من بدترین بلاهای ممکن رو سر خودم آوردم، بدترین چیزای ممکن رو تجربه کردم، ولی درونم عوض نشد!
ماری الان یچیزی به ذهنم رسید!
وقتی مردم دلم می خواد واقعا یچیزی رو از این دنیا بگیرم،
میخوام انقد با دنیا دوست باشم که نبودمو حس کنه و فراموش نشم، فراموش نشم؟
هان؟ مگه من همیشه
امشب هزارتار اسم می‌تونست داشته‌باشه، که هیچ‌کدومشون توصیف صحنه‌ی بالا رفتن پرده نیستن. صحنه‌ی استرس. اون لحظه که انگشتام ازم تبعیت نمی‌کنن،چون مضطربم و یه‌ سالن آدم زل زدن بهمون. 
به امشب می‌شد هزارتا نام داد. گویاترینش بنظرم، شبِ نوجوونی بود. گرم. مرکز سالن. مرکز توجه. هیجان. استرس. و ملودی.و موسیقی. 
آدما دست می‌زدن.‌ ما می‌نشستیم. به خودم می‌گفتم هیچ‌وقت امشبو فراموش نمی‌کنی. هیچ‌وقت امشبو فراموش نمی‌کنی.
ممکنه یه‌روز تو ارکست
در عالم یک چیز است که آن فراموش کردنی نیست. اگر جمله چیزها را فراموش کنی و آن را فراموش نکنی باک نیست، و اگر جمله را به جای آری و یاد داری و فراموش نکنی و آن را فراموش کنی هیچ نکرده باشی. همچنان که پادشاهی تو را به ده فرستاد برای کاری معیّن، تو رفتی و صد کارِ دیگر گزاردی. چون آن کار را که برای آن رفته بودی نگزاردی، چنان است که هیچ نگزاردی. 
پس آدمی در این عالم برای کاری آمده است و مقصود آن است، چون آن نمی‌گزارد پس هیچ نکرده باشد: «اِنَّا عَرَضْنَا
خیلی وقت ها فراموشیِ دردی که با آن دست و پنجه نرم می کنی خیلی سخت است .. چون دردِ خود را بالاتر از هر دردی می بینی یا لااقل اگر علم این رو داشته باشی که کسانی هستند که دردشان از تو بیشتر است چون درکش را نداری تسکینی بر حالَت نیست !اما فکر کن درد جسمی ای که تو را فرا گرفته مثلا یک پایت شکسته ، تا قبل از ورود به بیمارستان بسیار به خود می پیچی و گاهی صحبت هایی با چاشنیِ غُر و یا ناشکری از دهانت در می آید اما به محض ورود به بیمارستان و مشاهده افرادی که د
ساختمون دوتا کوچه اون‌طرف‌تر خیلی سریع بالا رفته و نمای سنگ‌شده‌اش از توی بالکن مشخصه؛ مثل هر برنامۀ دیگه‌ای بخش‌بخش پیش رفته و به نتیجه رسیده. نمی‌دونم شاید سازندگان این ساختمون هم دارن کم‌کم فراموش می‌کنن که چه ذوقی برای اجرایی شدن این برنامه داشتن؛ مثل من که تو روزمرگی فراموش می‌کنم دارم بخش‌بخش برنامه‌هام رو جلو می‌برم و نمی‌تونم از بیرون ماجرا بهش نگاه کنم و مثل قدیم ذوق کنم. گاهی دعاهام رو فراموش می‌کنم و حواسم نیست که هر بو
رمز عبور بر روی تلفن‌های هوشمند روشی برای محافظت از اطلاعات خصوصی گوشی‌تان است. در عصری که اطلاعات شخصی، حرفه‌ای و مالی همه ما بر روی گوشی ها ذخیره می شود، استفاده از رمز عبور یک ضرورت محسوب می‌شود.
آیا برای شما پیش آمده که رمز عبور خود را فراموش کنید ؟ برای بازیابی رمز خود چکار می کنید، در ادامه روش‌هایی را برای شما بیان می‌کنیم که با استفاده از آن‌ها می‌توانید در صورت فراموش کردن رمز دوباره به گوشی‌تان دسترسی پیدا کنید.
 
ادامه مطلب
 
چند سال پیش یکی از آشنایان به اسم مریم خانم دو فرزند خود را با فاصله ی زمانی کم از دست داد . این خانم زندگی‌ اش کلا به دو قسمت پیش از فوت فرزندان و پس از فوت انها تقسیم کرده بود. یکبار که من شاهد درد و دل مریم خانم با فاطمه خانم بودم . ایشان هم متاسفانه عزیزی را از دست داده بود . و خود یقینا داغ سنگینی بر دل داشت . فاطمه خانم به مریم خانم گفت که به نبودشان عادت می ‌کنی، برو صورتت رو بشور تا برایت چایی بریزم . راستش نمیدانم به طور قطعی بگویم و نظ
چون همیشه نگران فراموش شدنم.
من بقیه رو فراموش نمی کنم.هرگز کسی رو فراموش نکردم.چهره شون از خاطرم پاک میشه ولی خودشون همیشه در من می مونند.بدون چهره ای که موقع فکر کردن بهشون به خاطر بیارم.
نمی دونم من برای بقیه چی هستم.آیا غبار بی چهره ای از کسی هستم که روزی اونجا بود؟
و یا شاید هیچ چیزی نباشم.که امیدوارم این طور نباشه.
بزرگترین ترس من اینه که بلند شم و ببینم دیگه نیستم...و هیچ کسی نبودنم رو نبینه.
چون میخوام به خاطر سپرده بشم.چون میخوام اینجا ب
   بیشتر وقت‌ها متوجه‌ش نیستم. در جامعه کوچکی که دوروبر خودم جمع کرده‌م زیست می‌کنم. آرام و بی‌دغدغه ادامه می‌دهم. فراموش می‌کنم چه چیزهایی را پشت سر گذاشته‌م و حتی فراموش می‌کنم چه‌چیزهایی را قرار است، یا می‌خواهم به دست بیاورم. وقتی با شقا حرف می‌زنم متوجه می‌شوم که بوده، حضور داشته، انکار کردنش از حجمِ بودنش نمی‌کاهد. هست و من در ازای هیچ از دستش داده‌م. 
 تعداد قسمت های سریال تلخ و شیرین ، اخر قسمت سریال ترکی تلخ و شیرین کی هست ، تلخ و شیرین چند فصل است ، اخر سریال ترکی تلخ و شیرین چی میشه ، سریال تلخ و شیرین چند قسمت است
سریال ترکی تلخ و شیرین چند قسمت است 
حیات و مراد در سریال تلخ و شیرین و داستان قسمت آخر سریال تلخ و شیرین سریال تلخ و شیرین سریل ترکی با نام Hayat Bazen  محصول شال 2016 ترکیه است ...دانلود قسمت آخر سریال ترکی تلخ و شیرین با دوبله فارسی
ادامه مطلب
از اواخر بهمن ۹۷ شروع کردم به دیدن سریال فرندز،و تاالان تا قسمت ۲ فصل نهم دیدمش.
منو اونجوری نمیخندونه، ولی خب واقعا حال خوب کنه...معمولا قبله خواب دو قسمت ازش میبینم و خیلی حال میده،ازالان قصه تموم شدنشو دارم میگیرم...
تا اینجا با این دو قسمت واقعا خندیدم:قسمت ۲ فصل نهم(اون قضیه مشت زدن راس به جویی و ...)
اگه اشتباه نگم قسمت ۱۷ فصل پنجم(اون قضیه که جویی از پشته پنجره خونه مانیکا یه دختررو تو ساختمون راس میبینه و .....)
دانلود سریال مانکن 1 تا 26
دانلود سریال مانکن قسمت 1
دانلود سریال مانکن قسمت 2
دانلود سریال مانکن قسمت 3
دانلود سریال مانکن قسمت 4
دانلود سریال مانکن قسمت 5
دانلود سریال مانکن قسمت 6
دانلود سریال مانکن قسمت 7
دانلود سریال مانکن قسمت 8
دانلود سریال مانکن قسمت 9
دانلود سریال مانکن قسمت 10
دانلود سریال مانکن قسمت 11
دانلود سریال مانکن قسمت 12
دانلود سریال مانکن قسمت 13
دانلود سریال مانکن قسمت 14
دانلود سریال مانکن قسمت 15
دانلود سریال مانکن قسمت 16
دانلود
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بودکلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین،برای شروع آشنایی …
گفت: "مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم،دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”گفتم: "مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”
گفت: "کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن!آخه اون جامادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا،
 اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بم
نتیجه ی اخلاقی از داستان میشه فهمید اونایی که فراموش کردن برای چی اومدن تو این دنیا . مثلا کسی که موقع نماز خواندن هواسش به کارش و یادش میره که خدا داره صداش می کنه برای نماز و یا کسی که خیلی مال داره و وقتی خدا بهش میگه خمس بده و کمک به فقیر بکن اونوقت کم میاره و فراموش می کنه حرف خدا را و یا مثل کسی که چشمش از اصل این روزگار بسته است  و به فرعیات می رسه . در اصل همون کور کور بودنه . 
پس مواظب خوبیهاتون و حرف های خدا باشین 
یا علی مدد 
   بیشتر وقت‌ها متوجه‌ش نیستم. در جامعه کوچکی که دوروبر خودم جمع کرده‌م زیست می‌کنم. آرام و بی‌دغدغه ادامه می‌دهم. فراموش می‌کنم چه چیزهایی را پشت سر گذاشته‌م و حتی فراموش می‌کنم چه‌چیزهایی را قرار است، یا می‌خواهم به دست بیاورم. وقتی با شقا حرف می‌زنم متوجه می‌شوم که بوده، حضور داشته، انکار کردنش از حجمِ بودنش نمی‌کاهد. هست و من در ازای هیچ از دستش داده‌م. 
همه چی رو فراموش میکنیم همه چی رو . یادش میره برای چی داره زندگی میکنه . یه مسیری رو برای موفقیتش مشخص میکنه تا میرسه همه چی یادش میره یادش میره کجا بود چه سختی های کشید به کجا رسیده . همه چی به کل یادش میره انگار که هرگز تو این دنیا نبوده .
شیخی به طوطی اش "لا اله الا الله" آموخته بود!طوطی شب و روز "لا اله الا الله" می گفت!روزی طوطی به دست گربه کشته شد!شیخ به شدت می گریست!علت بی تابی را از او پرسیدند پاسخ داد:وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آن قدر فریاد زد تا مرد!"لا اله الا الله" را فراموش کرد!زیرا او عمری با زبان گفت و دلش آن را یاد نگرفته و نفهمیده بود!سپس شیخ گفت: می ترسم من هم مثل این طوطی باشم، تمام عمر با زبان "لا اله الا الله" بگویم، و هنگام مرگ فراموش کنم!
برنامه سفر به بهشت اندیشه ها برنامه ای در مورد حضرت مولانا است که شبکه چهار سیما تولید کرد در این برنامه که در شهر قونیه ترکیه و شهر خوی ضبط شده است کارشناسان و اساتید ادبیات درباره مولانا، افکار و اندیشه های او صحبت می کنند. 
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
فکر میکنم فمینیسم از یک عصبانیت نشات گرفته، عصبانیت زنانه، در برابر ظلم های مردانه. انسان در عصبانیت نمیتواند تصمیمات را به درستی بگیرد یا حتی به درستی از خودش دفاع کند، این میشود که زنان با نام فمینیسم به بهانه ی  احقاق حقوق شان میروند دنبال کارهای احمقانه که مصداق هایش در این مقال نمیگنجد .
 
زنی با مادر تماس گرفته ! شوهر ۳۰ ساله اش با زنی ۴۰ ساله ریخته اند روی هم! از مادر میخواهد به او یک مشاور معرفی کند.عصبانی میشوم ، میگویم مشاور ؟! باید
فکر میکنم فمینیسم از یک عصبانیت نشات گرفته، عصبانیت زنانه، در برابر ظلم های مردانه. انسان در عصبانیت نمیتواند تصمیمات را به درستی بگیرد یا حتی به درستی از خودش دفاع کند، این میشود که زنان با نام فمینیسم به بهانه ی  احقاق حقوق شان میروند دنبال کارهای احمقانه که مصداق هایش در این مقال نمیگنجد .
 
زنی با مادر تماس گرفته ! شوهر ۳۰ ساله اش با زنی ۴۰ ساله ریخته اند روی هم! از مادر میخواهد به او یک مشاور معرفی کند.عصبانی میشوم ، میگویم مشاور ؟! باید
-
Unutmaq اونوتماق
فراموش کردن
Unudulmaq اونودولماق
فراموش شدن
Unutqan اونوتقان
فراموشکار
.......
امتحانیمی اونوتموشدوم
imtihanımı unutmuşdum
امتحانمو فراموش کرده بودم
✅✅✅
درسلری اوخویورام اما تئز اونودورام
Dərsləri oxuyuram ama tez unuduram
درسها رو میخونم اما زود فراموش میکنم
✅✅✅
نومره می اونوتسان قارداشیما زنگ وور سوروش
Nümrəmi unutsan qardaşımq zəng vur soruş
اگه شماره‌م یادت رفت زنگ بزن از داداشم بپرس
✅✅✅
کلیدی شرکتده اونوتدوق
Kilidi şirkətdə unutduq
کلیدو تو شرکت جا گذاشتیم
✅✅✅
ه
توی ذهن گم شدن، از ویژگی هایش بود.
فهم کردن بدون کلمه!
و قطعا که تنهاست اوکه در ذهن زندگی می کند. گرچه، وسیع می شود و می فهمد، و با کلمات، با خودش بیان می کند.
 
تو فهمیدنِ بی کلمه را بلدی؟
 
اما حالا می خواهد تلاش کند، زبان را از بر کند.
وی، 14 سال پیش  تصمیم گرفت کلمه ها را فراموش کند. و فراموش کرد. که از قید کلمه و ساختار فرار کرده باشد. 
حالا اما، باز باید حافظ و ابتهاج خواند. سعدی و فردوسی و حتی مولانا.
باید کلمه را فهمید.
این تصویر آشناست:فکرهای زیبا و کارهایی با لذت لحظه ای.کسی که لذت عمیق را میخواهد باید از روزهایش جدا شود و بچلاند همه چیز را تا عصاره اش را قطره قطره جمع کند و روزی که همه اش را دید لذت ببرد.اما حوصه میخواهد و کار مردان با حوصلست.باید بیشتر خلاصه کنم و تکرار کنم تا همه چیز را در یاد داشته باشم.وگرنه هر چیزی که میخوانم از دست میرود و به درد نمیخورد.حالا گوش کن و بعد فراموش کن...
حالا گوش کن و بعد فراموش کن...
شب ها حرف میزنیم و بهتریم .
قصه طولانیست ا
هروقت از جاده ی پیچ در پیچ حاشیه ی شهر رد میشیم پدرم خاطره ی تکراری اش از چهل سال قبل رو برای بار هزارم تعریف میکنه.خاطره ی سالی که خوک های جدید روی کار اومده بودن و خوک های قبلی که سرنگون شده بودن رو توی توی گونی های بزرگی میکردن و از این صخره ها و کوه های سنگی بلند اطراف شهر پرت میکردن پایین.پدرم اون سالها جوانی بوده به سن و سال حالای ما.چهار سال کوچکتر یا بزرگترش فرقی نمیکنه...سالها گذشته اما پدرم خاطره ی فریادهای مردهای توی گونی که از ارتفاعا
 
در این قسمت شما را با روش کسب درآمد از قسمت Multiplay سایت freebitco.in آشنا خواهیم کرد. به همین منظور طبق بررسیهای که با چندین حساب کاربری از این قسمت داشتم در نهایت متوجه شدم که:(( در ابتدای بازی شانس برد و باخت شما تصادفی است و شما با روشهای مختلف میتونید سود داشته باشید اما با اجرای بیشتر بازی سیستم به طور مدام قسمت باخت (lose) را از قسمت برد (win) بیشتر میکند تا در نهایت کل سرمایه خود را در سایت از دست میدهید))ببینید من با هر روشی که شما فکرش رو بکنید امتح
 داشتم نت گردی می کردم که یاد لیوان چای کنار دستم افتادم. چای ریخته بودم و فراموش کرده بودم بنوشم. یک قلوپ کشیدم در دهانم. دوباره برگشتم سرکارم و بازهم فراموش کردم، کمی سردتر شده بود. هربار یک قلوپ می نوشیدم و بلند مدتی حضور لیوان چای را فراموش می کردم، هربار سردتر می شد. آدم ها هم اینطورند مگر نه؟ روابط و آدم ها وقتی فراموششان می کنی، سرد می شوند.
ته لیوانم هنوز چای مانده بود ولی از سردی اش دیگر ننوشیدم. گذاشتم دور ریخته شود.
 
...
 
اینکه اون دل
در جمع اساتید، قاریان و حافظان سی و ششمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم،فرمودند : قرآن گفته «اشداء علی الکفار»؛ بعضی از ما مسلمانان این را فراموش میکنیم، مثل کسانیکه در کشورهای اسلامی با آمریکا و صهیونیستها ساختند و خون فلسطینیها را لگد کردند و شدند نوکر کفار/ دسته دیگر «رحماء بینهم» را فراموش کردند. سوریه و یمن را ببینید؛ الان یمن 4سال است که بمباران میشود. آن بمباران کننده، بظاهر مسلمان است.
حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: «دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره‌ی تُرش روبه‌رو شد. هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائی با موشکی که از ناو جنگی شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر کشته شدند. بعد به جای اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما این‌ها را می‌تواند فراموش کند؟»
 ۱۳۸۸/۰۱/۰۱
فراموش نمی‌کنیم
سی‌ویکمین سالگرد حمله‌ی جنایت‌بار ناو آمریکایی
دانلود سریال کرگدن 1 تا 26
 
 
دانلود سریال کرگدن قسمت 1
دانلود سریال کرگدن قسمت 2
دانلود سریال کرگدن قسمت 3
دانلود سریال کرگدن قسمت 4
دانلود سریال کرگدن قسمت 5
دانلود سریال کرگدن قسمت 6
دانلود سریال کرگدن قسمت 7
دانلود سریال کرگدن قسمت 8
دانلود سریال کرگدن قسمت 9
دانلود سریال کرگدن قسمت 10
دانلود سریال کرگدن قسمت 11
دانلود سریال کرگدن قسمت 12
دانلود سریال کرگدن قسمت 13
دانلود سریال کرگدن قسمت 14
دانلود سریال کرگدن قسمت 15
دانلود سریال کرگدن 
دانلود سریال کرگردن 1 تا 26
 
 
دانلود سریال کرگردن قسمت 1
دانلود سریال کرگردن قسمت 2
دانلود سریال کرگردن قسمت 3
دانلود سریال کرگردن قسمت 4
دانلود سریال کرگردن قسمت 5
دانلود سریال کرگردن قسمت 6
دانلود سریال کرگردن قسمت 7
دانلود سریال کرگردن قسمت 8
دانلود سریال کرگردن قسمت 9
دانلود سریال کرگردن قسمت 10
دانلود سریال کرگردن قسمت 11
دانلود سریال کرگردن قسمت 12
دانلود سریال کرگردن قسمت 13
دانلود سریال کرگردن قسمت 14
دانلود سریال کرگردن قسمت 15
دانلود سریا
میگم : " اه، چقدر گرمه "
میرم در اتاق رو باز می کنم.
سی ثانیه از نشستنم روی صندلی میگذره که حس می کنم دارم می لرزم.
میگم: " چه هوای سردیه "
و میرم در رو باز میذارم.
همکارم خیره خیره نگاهم می کنه.
کلید " ک " رو روی کیبورد پیدا نمی کنم. پنج بار میگردم اما پیداش نمی کنم. فکر کنم دارم آلزایمر می گیرم...
خدا کنه آلزایمر بگیرم...
یه فیلمی دیده بودم که داستان زنی بود که کم کم آلزایمر گرفت، همه چی رو فراموش کرد... عاشق خانواده ش بود، اما وقتی آلزایمر گرفت دیگه نمی ش
خدای خوبم سلام
زمانی بود که نفس های عمیق می کشیدم، اکسیژن تازه وارد ریه هایم می کردم و یادم می رفت از تو تشکر کنم!
فکر می کردم نفس کشیدن حق من است.
هر زمان دلم میخواست فرزندم را در آغوش می فشردم و فراموش می کردم از تو بابت سلامتیش تشکر کنم
دلتنگی ها که سراغمان می آمد دورهمی می گرفتیم و از ته دل می خندیدیم، همدیگر را بغل می کردیم و می بوسیدیم و باز هم فراموش می کردم شکرت را به جا بیاورم
ادامه مطلب
:ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻭﻝ :ﻭﻗﺘ ﻣﺮ ﺩﺳﺸﻮ ﺗﻮ ﺩﻣﺎ ﺁﺏ ﺑﺮﺰﺪ ﻭﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﻪ ﺟﻮﺭ ﺍﺯ ﺎﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻪ ﺷﺨﺺﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﻮﺷﺘﺶ ﻭ ﻭﻗﺘ ﻓﻬﻤﺪﺧﺴﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺸﻪ !...:ﻗﺴﻤﺖ ﺩﻭﻡ:ﻭﻗﺘ ﺴ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺴﺖ ﺻﺪﺍ ﺗﻠﻮﺰﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺑﺒﺮﻦ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻣﻮﺷﺶ ﻨﺪ . ﺗﺎ ﻭﻗﺘ ﺗﻠﻮﺰﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻣﻨﺤﺪﻡ ﺷﻪ:ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻮﻡ:ﻭﻗﺘ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﺸﻮﺍﺭﻣﻨﺪ،ﺳﺸﻮﺍﺭ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﺑﺸﺪ ﺗﺎﻧﻔﺮ ﺑﻌ
در شمال استان اصفهان، شهری کویری وجود دارد که به خاطر قدمت و زیبایی‌های شهری‌اش معروف است. آران و بیدگل، از شمال به کویر مرکزی ایران، و از جنوب به کاشان می‌رسد. باستان شناسان، معتقدند که قدمت آران و بیدگل به دوران سیلک برمی‌گردد. آران و بیدگل، پر از است جاذبه‌های طبیعی و تاریخی، و می‌تواند سفری به یاد ماندنی را برای شما رقم بزند. دریاچه نمک آران و بیدگل ، چون مرواریدی سپید، بر تارک جاذبه‌های طبیعی این شهر می‌درخشد. با مجله گردشگری سفر
بعد از تموم شدن بارون، حالا دوباره با سرعت قبل و البته همراه با خستگی خیلی زیادتر پیش می‌رفتم. یه جای دیگه وایسادم برای کمی خستگی در کردن و موقع راه افتادن، بند دیگه‌ی کوله‌م رو از دست دادم! درست مثل اولی، ولی با این تفاوت که این دفعه دیگه شوکه نشدم و معطل نکردم! درست با همین خونسردی‌ای که می‌نویسم سریع هم‌اندازه‌ی اون یکی بند، گره زدمش و پیاده‌روی رو از سر گرفتم. فقط امیدوار بودم آنتن داشته باشم که وقتی مامان زنگ می‌زنه نگران نشه. هر چند
عرض کنم حضور با سعادت شما، هاشم خان دماوندی ِ چارشونه و لوطی که ذکر خیر شخصیتش در سریال زیبا و با اصالت "شهرزاد" را قبلا هم اینجاگفته  ام وقتی معشوق قدیمی اش "قرص قمر "را از دست داد و در سکوت و پنهانی عزادارش بود به شهرزاد گفت: "عروس! عشق مثل جنگ می مونه ، اولش آسونه ، آخرش سخت ِ و فراموش کردنش محال ".  خواستم بنویسم که مسئله ی  دست و پنجه نرم کردن با محالات کأنَّهه  همخوابگی با مرگ است . آدمیزاد آبستن رنج می شود از آن و تا فارغ نشود از این بار ، در م
دانلود عصر جدید قسمت دوازدهم دوشنبه 5 فروردین 98 | دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید قسمت دوازدهم عصر جدید دانلود مسابقه عصر جدید قسمت دوازدهم برنده فینال مسابقه عصر جدید قسمت 12 دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید
دانلود عصر جدید قسمت دوازدهم دوشنبه 5 فروردین 98
سمت دوازدهم برنامه عصر جدید دوشنبه ۵ فروردین ماه پخش شد. مسابقه استعدادیابی مهیجی که تا کنون نظر مخاطبین زیادی را به خود جلب کرده است. در قسمت های قبلی این برنامه ا
عرض کنم حضور با سعادت شما، هاشم خان دماوندی ِ چارشونه و لوطی که ذکر خیر شخصیتش در سریال زیبا و با اصالت "شهرزاد" را قبلا هم اینجاگفته  ام وقتی معشوق قدیمی اش "قرص قمر "را از دست داد و در سکوت و پنهانی عزادارش بود به شهرزاد گفت: "عروس! عشق مثل جنگ می مونه ، اولش آسونه ، آخرش سخت ِ و فراموش کردنش محال ".  خواستم بنویسم که مسئله ی  دست و پنجه نرم کردن با محالات کأنَّهه  همخوابگی با مرگ است . آدمیزاد آبستن رنج می شود از آن و تا فارغ نشود از این بار ، در م
عرض کنم حضور با سعادت شما، هاشم خان دماوندی ِ چارشونه و لوطی که ذکر خیر شخصیتش در سریال زیبا و با اصالت "شهرزاد" را قبلا هم اینجاگفته  ام وقتی معشوق قدیمی اش "قرص قمر "را از دست داد و در سکوت و پنهانی عزادارش بود به شهرزاد گفت: "عروس! عشق مثل جنگ می مونه ، اولش آسونه ، آخرش سخت ِ و فراموش کردنش محال ".  خواستم بنویسم که مسئله ی  دست و پنجه نرم کردن با محالات در واقع همخوابگی با مرگ است . آدمیزاد آبستن رنج می شود از آن و تا فارغ نشود از این بار ، در می
به زندگی ام می اندیشم،ایستاده در سایه ی شهر ستارگانِ بالا سرم،به فراموش می اندیشم،من دیگر تو را فراموش کردم! نه بخاطر اشتباه تو،بخاطر اشتباه خودم...تو آدمِ اشتباهیِ زندگی من بودی و همچنان هستی
به زندگی ام می اندیشم،ستاره ها چشمک می زنند و این من هستم که می شنوم آوای city of stars را در سرم،به زندگی ام می اندیشم...به آنچه پایان یافته
این منم و ثانیه هایی می گذرند،این منم،شروع کننده ی زندگی جدید!
City of stars,are you shining just for me?:)
رو همون تخت سر راه نشستم و کوله‌م رو دراوردم و یه نفس عمیییق و از ته دل کشیدم. تقریبا رسیده بودم و خورشید هم داشت لحظه‌های آخر حضورش بالای افق رو سپری می‌کرد. اون دوتا بعد از نشستنم کماکان با تعجب نگاهم می‌کردن که بالاخره یکی‌شون زبون باز کرد و پرسید:
- پیاده اومدی؟
+ [تازه نفسم بالا اومده بود و] آره!
اون یکی گفت:
- از کجا داری پیاده میای؟
+ از اولش
که مثل این فیلما یهو جفتشون باهم پرسیدن: از اولش؟؟؟ 
قیافه‌هاشون خنده‌دار و بامزه شده بود :) یکم ح
احتمالا بارها و بارها برای شما هم پیش آمده است که رمز عبور خود را فراموش کنید . اگر پسورد را روی کروم قبلا ذخیره کرده باشید، به سادگی می‌توانید آن را بازیابی کنید.
 
احتمالا بارها و بارها برای شما هم پیش آمده است که رمز عبورهای خود را فراموش کنید. این اتفاق بیشتر در شرایطی رخ می‌دهد که در وب سایت‌های مختلف ثبت نام کرده باشید و بعدا با فراموش کردن پسورد خود، دیگر به اکانتتان دسترسی نداشته باشید. برای رفع این مشکل یک ترفند ساده در کروم وجود دار
دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید دل به کارگردانی منوچهر هادی, دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید دل پخش شده 18 دی ماه 98 با لینک مستقیم رایگان کامل کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4k, دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید نمایش خانگی ایرانی دل بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه با ترافیک نیم بها دانلود قسمت ششم 6 سریال جدید

ادامه مطلب
ای کاش ، روزی که طاقتم طاق شد و بعد ، فروریخت ؛
ای کاش ، روزی که دیگر ذهنم تاب نداشت ، و از فرط گرمای زندگی سوخت ، 
و در برگه ی اعتراض تازیانه های روزگار نوشت : دلم خواست و رد دادم ، 
ای کاش ، روزی که دست در دست جنون ، به سمت گور می روم ، و دنبال راه راه های سفید و سیاه می گردم ...
کسی باشد که در گوشم بخواند « بلند نشو از رختخوابت 
ای که واژه ها را هم یک یک و هم دسته دسته فراموش کردی ،
تو را به خدا ، بلند نشو از رختخوابت 
مثل آسمانی که پرندگانش را فوج به
دخترک قشنگ من..
این روزها تنها دلخوشی ام شده ای..
بعد از خدا..
تنها کسی که از عمق جان، حالم را خوب می کند.
تو تنها دلیلم برای مقاومت و تلاش هستی..
تو تنها کسی هستی که به زندگی امیدوارم می کند..
اگر نبودی مادرت این روزها را تحمل نمی کرد..
اگر نبودی مادرت آنقدر وقت اضافه داشت تا فکرهای بد مدام در سرش رژه بروند..
تو هستی تا من غم هایم را فراموش کنم!
تا با شیرین کاری هایت لبخند بر لبم بنشانی..
حتی اگر انتهای این لبخند، بغضی فروخورده باشد..
این روزها هم میگذ
پسرک دنبال تسبیح پدربزرگش می‌گشت تا بازی کند. می‌خواستند جای پنهان کردن تسبیح را نفهمد. مادر همسرم تسبیح را از زیر مبل کنار تلویزیون برداشت، تا نگاه پسرک به دستان مادربزرگش افتاد، برای منحرف کردن توجه‌اش، مادر همسرم مدام و تند تند با صداهای من‌درآوردی، دستانش را توی هوا تکان می‌داد و می‌خندید، پسرک فراموش کرد نگاهش را ادامه دهد و احیاناً جای تسبیح را به ذهن بسپارد، توجه‌ش به حرکات اغراق‌آمیز مادربزرگش جلب شد و می‌خندید و سعی می‌کرد
   ژنتیک اینطوری است. وقتی بچه ای از موی ذرت میترسی و خیلی هم میترسی و مایه ی خنده ی خانواده هستی. ولی بزرگ می شوی و ریش در می آوری و دانشگاه می روی و آن قضیه فراموش خیلی وقت است فراموش شده. ولی خب یهو خواهرزاده ات به دنیا می آید و دایی می شوی و خواهر زاده ات هم از چیزهای پرز دار و ریش ریش دار می ترسد و باز همه یادشان می افتد که تو از موی ذرت می ترسیدی و باز مایه ی خنده می شوی.
#یاس
#یومونچه
سلام ....
از همه شما به خاطر این که وقت میزارین و وبلاگ منو دنبال میکنید ممنونم .
این مطالب و عکس هایی که میزارم همشونو خودم گرفتم . ( اگه کیفیت پایینه معذرت میخوام ).
به حمایت تک تکتون نیاز دارم .
اگه از خوندن  وبلاگ من لذت بردین لطفا به اشتراک بزارین .
از قسمت آبی رنگ پایین صفحه (پشتیبانی) میتونین با من در ارتباط باشین و سوالاتونو بپرسین .
آهنگی که تو وبلاگ گذاشتم یه  آهنگ به زبان تالشیه امیدوارم از شنیدنش لذت ببرین .
نظر فراموش نشه دوستان .
این تاز
این سری پست‌ها به شکل ارائه خلاصه داستانی از هر قسمت به همراه تصاویر منتشر می‌شوند با این هدف که آن دسته افرادی که با این انیمه خاطره داشته می‌خواهند قسمت خاصی از این انیمه را دوباره ببیند، مجبور نباشند تا همه‌ی قسمت‌ها را دانلود کرده تا به یک قسمت برسند ... با توجه به این موضوع قابل ذکر و توجه است: افرادی که این انیمه را تا کنون ندیده‌اند خطر اسپویل شدن یا لو رفتن کامل داستان وجود دارد پس خواهشا برای این کار به قسمت دانلود انیمه‌ی آکادمی
این سری پست‌ها به شکل ارائه خلاصه داستانی از هر قسمت به همراه تصاویر منتشر می‌شوند با این هدف که آن دسته افرادی که با این انیمه خاطره داشته می‌خواهند قسمت خاصی از این انیمه را دوباره ببیند، مجبور نباشند تا همه‌ی قسمت‌ها را دانلود کرده تا به یک قسمت برسند ... با توجه به این موضوع قابل ذکر و توجه است: افرادی که این انیمه را تا کنون ندیده‌اند خطر اسپویل شدن یا لو رفتن کامل داستان وجود دارد پس خواهشا برای این کار به قسمت دانلود انیمه‌ی آکادمی
ادامه:
 
یادمه،
منو بلند کردن (خیلی واضح یادم نمیاد، نیمه بیهوش بودم)،
و همینجوری کشون کشون بردن دفتر مدرسه.
 
اینها همه به جهنم فراموش میشه،
 
چیزی که یادمه و وحشتناکه برای من و تا سالها و حتی الان، 
من رو رنج میده (الان البته بهتر شدم)، اینه که مدیر، ناظم مدرسه، کتابدار مدرسه، که همه خانم بودن، با دو تا اقای دیگه، و با دو سه تا از دخترا و پسرهای پنج ابتدایی، من رو لخت کردن،
همه لباسهام رو دراوردن،
 
و توی روشویی!!! توی سینک، من رو شستن.
 
 
میگن زمان خیلی چیزها رو حل می‌کنه. راست هم میگن. خیلی غم‌ها با گذر زمان فراموش میشه، خیلی دلخوری‌ها با گذر زمان رفع میشه، خیلی از روابط با گذر زمان تغییر می‌کنه و ...
شاید فراموش شدن یه غم مثل غم از دست دادن یه عزیز که هیچ کاری نمیشه براش کرد، اتفاق مثبتی باشه... یا از بین رفتن یه دلخوری الکی مثل اختلاف‌های خانوادگی عجیب و غریب... اما در کل وقتی به این موضوع فکر می‌کنم که زمان چقدر می‌تونه رو مسائل مختلف تاثیرگذار باشه، غصه‌م می‌گیره. در واقع
رو همون تخت سر راه نشستم و کوله‌م رو دراوردم و یه نفس عمیییق و از ته دل کشیدم. تقریبا رسیده بودم و خورشید هم داشت لحظه‌های آخر حضورش بالای افق رو سپری می‌کرد. اون دوتا بعد از نشستنم کماکان با تعجب نگاهم می‌کردن که بالاخره یکی‌شون زبون باز کرد و پرسید:
- پیاده اومدی؟
+ [تازه نفسم بالا اومده بود و] آره!
اون یکی گفت:
- از کجا داری پیاده میای؟
+ از اولش
که مثل این فیلما یهو جفتشون باهم پرسیدن: از اولش؟؟؟ 
قیافه‌هاشون خنده‌دار و بامزه شده بود :) یکم ح
همیشه در کتابها میخونیم و در قصه ها می شنویم که یک اتفاق میتونه زندگی آدمها رو عوض کنه و شاید حتی ناتوان باشیم از درک کردن عمق این تغییر و تحول.
حداقل برای من که اینطور بود. هیچ وقت نتونستم متوجه بشم تغییر زندگی یک فرد تنها با یک اتفاق میتونه چه ابعاد گسترده ای داشته باشه- تا به امروز.
امروز متوجه شدم که دیدم به همه چیز عوض شده. انگار برای درک هر موضوعی باید از اول بهش فکر کنم. ابعاد جدیدی رو میتونم ببینم. این البته نتیجه مستقیم اتفاقی که برای من
بالاخره بعد از چیزی حدود یازده ماه یا یک سال دولینگو رو تموم کردم. حالا این به این معنی نیست که دیگه نرم سراغش اما این بار برای مرور میرم تا چیزهایی که تا حدی یاد گرفتم فراموش نشه چون می دونید که زبان گریزپاست :) بسی خوشحالم که به قولم عمل کردم ^_^ 
بیست روز از اردیبهشت ماه باقی مونده؛ شروع کردم به خوندن ینی هیتیت یک و امیدوارم تا آخر اردیبهشت حداقل دو سومش رو تموم بکنم. برای این نمی گم کل کتابو باید تمومش کنم چون با اینکه اولاش خیلی راحته اما نمی
دانلود انیمه Tears to Tiara
 
 
 
داستان در دنیایی شبیه به قرون وسطی و خیالی جریان داره.ارتش امپراطوری برای زنده کردن فرمانروای شیاطین دختریو به عنوان قربانی اماده میکنن ، ولی فرمانروای شیاطین به اونا بی اعتانایی و قربانیو نجات میده و بقیشو تو انیمه ببینید
 
اکشن - ماجراجویی - فانتزی -
 
قسمتhttps://xip.li/qzTsgT 1
قسمتhttps://xip.li/ppjoMj ۲
قسمتhttps://xip.li/8wDRp7 ۳
قسمتhttps://xip.li/pY24Xm ۴
 قسمتhttps://xip.li/KSnLDV ۵
قسمتhttps://xip.li/7MPhSO ۶
قسمتhttps://xip.li/il5Pkm ۷
قسمتhttps://xip.li/w3BFE7 ۸
قسمتhttps://xip.l
 و خدا فریاد تشنه ی زمین را شنید                                 مهری کیانوش راد، اهواز          
سال ها رمین از بی آبی رنج می برد ، رودها خشکیدند، ریزگردها در فضای برهوت خوزستان به جولان در آمدند و زمین 
فراموش کرد؛ طعم آب را و مردم یادشان رفت؛ مسیر آب را  .
 کسانی که باید به فکر زمین و مردم باشند ؛ هر دو را فراموش کردند.
خوزستانی را که در رگ های خود ، با طلای سیاه خود؛ حیات را به ایران هدیه می کرد؛ فراموش کردند.
در بستر آب خانه ساختند و به شادی خشکی ز
بررسی نوع برخورد لندن و تهران با دو پرونده
دیپلمات فراموش شده

انگلیس برای نجات جاسوس خود از چنگال عدالت،همه ابزارهای متعارف و غیرمتعارف را به خدمت گرفته اما جای بسی تاسف است که
دیپلمات زندانی ما در اروپا گویا فراموش شده و حتی رسانه ها نیز به آن نمی
پردازند.نشانه این وضعیت نبود حتی یک عکس مناسب از وی است.در صورتی که
دستگاه دیپلماسی در برابر بازداشت و زندانی کردن دیپلماتی های ایرانی از
موضع اقتدار رفتار نکند این
آزارم میده دلی که از ادما ترسیده ....
....
احمدوند تو گوشم غوغایی کرده ...
تابستون به معنی کم شدن کارا و زیاد شدن میزان استراحت من نیس بلکه تاثیرش فقط تو نوع کاراییه که انجام میدم ...تا یک شنبه باید یه میزانی داستان کوتاه بخونم و یه رمان انگلیسی که شروع کردمو تموم کنم ...
همچنین باید سه تا داستانای خودمو تموم کنم‌...
یه کم سرم شلوعه اما این کارا رو عاااشقانه دوست دارم ‌‌‌...
چون باعث میشه فراموش کنم ظلم همیشگی ادما در حق هم و در حق خودم رو ...بیخیال !
ای
 
می نویسم که نگی فراموشت کردم. یاد حرفت می افتم که گفتی تو نخواستی منو فراموش کنی ، نخواستی جایگزینم کنی و بعد دلم خیلی می گیره. این چه قضاوت غیر منصفانه ای بود؟ من اگرم می خواستم تو فراموش شدنی نبودی بی انصاف.
توام دلت تنگ می شه؟
ریمایندرای آیفون اون عکس رو نشون دادن که رفته بودیم لتیان. باغ گردو. سرمای هوا و گرمای تو. همون عکسی که قراره بعد از چند سال عینش رو بگیریم و هنوزم دلم امید داره که میگیریم...
امروز خیلی دوریم از اون روزا ، ولی می دونی ق
خواستم بنویسم  الان که بهار شده، حال دل خودت را خوب کن بی‌خیالِ خیلی‌ها،  خواستم بنویسم حواست باشه  بهار مثل پاییز نیست که به ظاهر یک فصل ِ اما انگار که یه سالِ ، بلکه بهار واقعا یه فصلِ،بهار خیلی زود تمام می‌شه، تا می‌تونی نفس بکش در هوای بهار  حتی با وجود این روزهای خود قرنطینگیدلگیر خوبی‌های بی‌جوابت هم نباش ،تو بخاطر دل خودت مهربان باش ، تو وقتی خوب باشی روزی آدمها دلتنگ خوب بودنت میشن و فراموشت نمیکنن ،مطمئن باش ،خوبی فراموش نم
فصل چهارم:
قسمت اول:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت اول
قسمت دوم:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت دوم
قسمت سوم:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت سوم
قسمت چهارم:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت چهارم
قسمت پنجم:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت پنجم
قسمت ششم:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت ششم
قسمت هفتم:
کیفیت 480
کیفیت 720
کیفیت 1080
زیرنویس فارسی قسمت هفتم
قسمت هشتم:
کیفیت
وقتی بهی تو کافه بهم گفت: پنجشنبه ها که با توام تا آخر هفته بعد انرژی دارم از بس میگیم و میخندیم و شوخی میکنی و فراموش میکنم خیلی چیزارو،خوشحال شدم، خداروشکر که میتونم برای کسی تو یه سری شرایط انرژی باشم.وقتی همکار البته بیشتر دوست جونم فائزه، بعد از دیدن فایل های صوت ولحن که قسمت بندی کرده بودمش گفت: بغض کردم از خوشحالی معصومه،ان شاءاللّه قرآن جایی دستت رو بگیره که فکرشو نمیکنی، خوشحال شدم.خدایا خوشحالم که میتونم گاهی حال بعضی هارو خوب کنم.
خدایا!
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت،اما شکایتم را پس می گیرم.
من نفهمیدم.فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد.
گاهی فراموش می کنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم،معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت.
با تو تنهایی معنا ندارد.
مانده ام تو را نداشتم چه می کردم!دوستت دارم ، خدای خوب من!
شهید مصطفی چمران
واقعا هیچ احساسی نمیتونه جای احساس موقع خوندن یه کتاب خوب رو بگیره. حتی دیدن یه انیمه خوب هم نمیتونه.
وقتی شروع می کنی به خوندن، آروم آروم آروم درونش ذوب میشی، لابه لای صفحاتش حل میشی. یه کم بعد، فراموش می کنی که میخوای نفس بکشی. فراموش می کنی چطور صفحه ها رو ورق بزنی. اسمت رو، حتی اسم حروف و زبانی که داری کتاب رو بهش می خونی فراموش میکنی. 
تا اینکه به یه جایی میرسی که دیگه نمیتونی تحمل کنی. باید کتابو بذاری زمین و سعی کنی نفس کشیدن رو به یاد بیار
سلام به روی ماهتون 
یکشنبه شبتون بخیر باشه 
در خدمت هستیم با قسمت جدید 
خب اول از همه بگم که تک تک نظراتتونو خوندم و دلم چقدر گرم شد به بودنتون 
از تک تکتون ممنونم که کنارم هستید و به نوشتنم قدرت میدید و به قلبم حرارت برای نوشتن میبخشید 
یکی از دوستان حرف جالبی زده بود .. نوشته بود به هر حال هیوک کار های اشتباه زیادی در گذشته کرده و سوریم قربانی یکی از همین اشتباهاش بوده و به همین راحتی نمیتونه از زیرش فرار کنه ... 
و دقیقا درسته ! 
به این راحتی ن
یه مدتیه که مغزم گزینشی عمل می‌کنه تویِ به یاد آوردن و به خاطر سپردن افراد و اتفاقات و این عجیبه وقتی که صبح یه چیزی می‌شنوم که عمیقا ناراحتم می‌کنه ولی تا یک ساعت بعدش حتی مضمون اون جمله رو هم یادم نمیاد، در حالی‌که هنوز ناراحتی‌شو حس می‌کنم. مغزم گزینشی عمل می‌کنه و من می‌ترسم. می‌ترسم که لا به لای این گزینشا، خودمو فراموش کنه و کم کم جا بذاره منو بین چیزایی که نمی‌خواستن منو یا من نمی‌خواستمشون. مثل اون چیزی که نوشته بود که فرد موقع ش
میخواهم برم دور، خیلی دور، یک جائی که خودم را فراموش بکنم، فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم...
میخواهم از خود بگریزم و بروم خیلی دور...
#صادق هدایت
 
اممم... با قسمت نابود شدنش فقط مخالفم:))))
میشه یه کوله پر از وسایل مورد علاقمم یعنی کتابا و مداد رنگیام همراه ببرم؟
تا چند وقت پیش همش فکر میکردم این کشور دیگه جای زندگی نیست، چون نمیتونم بیشتر ادماشو درک کنم! اما الان با ماجرا‌ی کرونا، خبرای بدی که از گوشه و کنار دنیا درمورد فقر، کمبود غذا و... توی ک
میخواهم برم دور، خیلی دور، یک جائی که خودم را فراموش بکنم، فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم...
میخواهم از خود بگریزم و بروم خیلی دور...
#صادق هدایت
 
اممم... با قسمت نابود شدنش فقط مخالفم:))))
میشه یه کوله پر از وسایل مورد علاقمم یعنی کتابا و مداد رنگیام همراه ببرم؟
تا چند وقت پیش همش فکر میکردم این کشور دیگه جای زندگی نیست، چون نمیتونم بیشتر ادماشو درک کنم! اما الان با ماجرا‌ی کرونا، خبرای بدی که از گوشه و کنار دنیا درمورد فقر، کمبود غذا و... توی ک
دانلود انیمه Tears to Tiara
 
 
 
داستان در دنیایی شبیه به قرون وسطی و خیالی جریان داره.ارتش امپراطوری برای زنده کردن فرمانروای شیاطین دختریو به عنوان قربانی اماده میکنن ، ولی فرمانروای شیاطین به اونا بی اعتانایی و قربانیو نجات میده و بقیشو تو انیمه ببینید
 
اکشن - ماجراجویی - فانتزی -
 
قسمتhttps://xip.li/qzTsgT 1
قسمتhttps://xip.li/ppjoMj ۲
قسمتhttps://xip.li/8wDRp7 ۳
قسمتhttps://xip.li/pY24Xm ۴
 قسمتhttps://xip.li/KSnLDV ۵
قسمتhttps://xip.li/7MPhSO ۶
قسمتhttps://xip.li/il5Pkm ۷
قسمتhttps://xip.li/w3BFE7 ۸
قسمتhttps://xip.l
فایل های  مربوط به درس آمار و احتمال مهندسی  
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
قسمت دهم
قسمت یازدهم
قسمت دوازدهم
قسمت سیزدهم
برای دریافت تمرین درس آمار و احتمال مهندسی از طریق لینک زیر اقدام نمائید
سری اول تمرین آمار
دانلود کامل قسمت 3 سریال دل محصول 1398 به کارگردانی منوچهر هادی, دانلود کامل قسمت 3 سریال دل پخش شده 27 آذر با لینک مستقیم رایگان کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4کا, دانلود کامل قسمت 3 سریال نمایش خانگی ایرانی دل جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود کامل قسمت 3 سریال

ادامه مطلب
 حضرت صادق ع  فرمود همانا خدای عزوجل فرماید هر که بسبب ذکر من در خواست و پرسش از من سر گرم شود بطوری که در خواست و حاجت خودرا فراموش کند باو بدهم بهتر از انچه میدهم بانکس که از مندر خواسک کند و ذکر من اورا سر گرم نکرد حدیث 2 ونیز ان حضرت ع فرمود همانا بنده ای بخدای عزوجل حاجتی دارد و ثنای و ستایش بر خدا وصلوات بر مجمد وال محمدشروع کند تا ابنکه حاجت خودرا فراموش کند و سر گرم ثنای بر خدا و صلوات شود پس خداوند حاجت اورابر اورده بی انکه درباره ان در خ
با فکر این که پنج‌شنبه قراره راه بیوفتم، وسایل اصلیم رو تو کوله گذاشته بودم و فقط یه سری چیزای جزیی مونده بود که البته مامان نباید متوجه خریدنش میشد. یه چیزایی مثل الکل و گازِ پیک‌نیکِ کوچولوم و.. می‌دونست دارم می‌رم کاشان اما کویر؟ تنها؟ اونم شب؟ نه اصلا راه نداشت قبل از رفتن بهش بگم دارم کجا می‌رم و حتی کیسه‌خوابم رو به جای وصل کردن به بیرون کوله، گذاشتمش داخل. و بالاخره راهی شدم. اتوبوس همیشه جزو قشنگ‌ترین قسمت‌های سفره. اتوبوسِ ارزو
 اون دیویست و چهل ساعت کوفتیو با دعوا و زور تمومش کردم و خب اصلنشم هر نمره ای میخوان بهم بدن ،بدن' آی دونت گیو شت 'همینقدر صریح:/
کنار شیش روز کار در هفته هفته ای ام شیش ساعت کلاس زبان میرفتم و خب هر طوری حساب کنی اینکه من  الان جایی ام که از سرمای طبیعی هوا قراره زیر پتو بخوابم کاملن حقمه:/
اینکه دیروز طی یه حرکت انتحاری ساعت هشت شب چمدونمو بستم و ساعت یازده راهی شدم اونم بدون هیچ برنامه ریزی حقمه
اصلنشم من حق دارم همه برنامه هامو یه هفته بخوابو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تجهیزات آشپزخانه صنعتی